حکایت همچنان باقیست

حکایتها وضرب المثل های فارسی

حکایت همچنان باقیست

حکایتها وضرب المثل های فارسی

علم یا ثروت

سلام!

به نظر خانم بنت الهدی در پست قبل  جواب دادم. اگه دوستان لطف کنند و در  اون مورد هم نظر بدند ممنون میشم! 


یه داستان دیگه از عبید زاکانی که البته قبلا با این مضمون پستی رو داشتیم! راستش دلم نیومد که بقلم خودم بنویسمش.



لولیی با پسر خود ماجرا می‌کرد که تو هیچ کاری نمی‌کنی و عمر در بطالت به سر می‌بری. چند با تو گویم که معلق زدن بیاموز، و سگ را از چنبر جهانیدن، و رسن بازی یاد گیر، تا از عمر خود برخوردار شوی. اگر از من نشنوی به خدا تو را در مدرسه اندازم تا آن علوم مرده‌ریگ ایشان بیاموزی و دانشمند شوی. و تا زنده باشی در مذلت و فلاکت و ادبار بمانی و یک جو از هیچ جا به حاصل نتوانی کرد.

چراغی را که ایزد برفروزد....

سلام!

دوست خوبمون٬ امین٬ فرمودند که چرا توی این زمونه ضرب المثل ساخته نمیشه؟!

بنظر من ساخته میشن ولی کمتر از گذشته. به چند دلیل:

۱- امیخته شدن فرهنگ ما با فرهنگ و ادبیات بیگانه

۲-باب شدن بیش از اندازه واژه ها و لفظ های بی معنی

و دلیل دیگه که یادم نیست...‌:دی

مثل هایی مثل : فلانی برای خودش نوشابه باز میکنه! 

یا نسل قبل میگفتن : فلانی جمیله براش میرقصه!

مربوط به همین دوران هستن.

معمولا چند منشا دارند: ۱- بر اساس اتفاق و حادثه

۲-تفکر و اندیشه

۳-اشعار نظم و نثر شعرا

۴-قران و روایات



حالا ضرب المثلی میگم که خیلی خوشم میاد ازش که ریشه قرآنی هم داره:(هر چی سعی کردم چیزی از ایه یادم نیومد که دوست خوبمون ٬ "یا تری؟!" با معلومات و حضور ذهن خوبشون به دادم رسیدند  :دی)


"یریدون ان یطفئو ا نورالله بافواههم و یابی الله الا ان یتم نوره ولو کره الکافرون"(توبه 32)

در قدیم
، مردی خادم بقعه ی متبرکه ای بود و همه شب شمعی در آن بقعه می افروخت تا مردمان صاحب عقیده و فقرا آسوده باشند و از روشنایی استفاده کنند. از قضا یکی از شبها مردی طمعکار به این فکر افتاد که شمع را خاموش کند، بقعه تاریک شود و نذوراتی که در آنجا هست بدزدد. سر فرصت آمد شمع را از روی شمعدان برداشت. بدون توجه به اینکه توی شمعدان مقداری پنبه هست پف کرد به شمع. شعله به پنبه اثر کرد و آتش گرفت. شعله زبانه کشید و ریش آن دزد طمعکار سوخت. و این مثل را بر زبان آورد:


چراغی را که ایزد برفروزد 

هر آنکه پف کند ریشش بسوزد

ضرب المثلها

این چند روز رو خیلی گرفتار بودم.از همگی عذر میخوام!

امروز چنتا ضرب المثل فارسی اماده کردم  که انشا...ا خوشتون میاد:


شنیدید میگن:

۱-خونه نشینی بی بی از بی چادریه

۲-آفتابه و لولهنگ هر دو یک کار میکنند، اما قیمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم میشه


۳-اگه زری بپوشی، اگر اطلس بپوشی، همون کنگر فروشی


۴-از شما عباسی، از ما رقاصی


۵-بد بخت اگر مسجد آدینه بسازد          یا طاق فرود آید، یا قبله کج آید


۶-پول حرام، یا خرج شراب شور میشه یا شاهد کور



این هم که درد دل مادرهای بیچاره ست:


۷-پسر زائیدم برای رندان، دختر زائیدم برای مردان، موندم سفیل و سرگردان


که فکر میکنم معانی واضح باشه.سعی میکنم بعدا داستان و ریشه ضرب المثلها رو براتون بگم