حکایت همچنان باقیست

حکایتها وضرب المثل های فارسی

حکایت همچنان باقیست

حکایتها وضرب المثل های فارسی

شاخ و شانه کشیدن

سلام!


ضرب المثل دارم حاجی! ضرب المثل!


فارسی زبونها یه ضرب المثلی دارند که حکایت از ارعاب و تهدید طرف مقابل میکنه!

واقعا این قدیمی ها نوبر بودن! همه چیزشون!

مثلا در زمینه  گدایی!!

قدیما ،گدا ها یه چوبی بدستشون میگرفتن که از شاخه نوک تیز درختان درست شده بود و یه تیکه استخوان که مربوط به کتف گوسفند بود در دست دیگه!  میرفتن دم در محل کسب مردم  و سائلی میکردن.اگر هم طرف پولی نمیداد و کمکی نمیکرد، با کشیدن این شاخه روی این تکه استخوان صدای مشمئز کننده ای رو تولید میکردن که کاسب ننه مرده برای باز کردن این گدا از سر خودش بناچار پول رو میداد. (یاد  اون زمانی که یونولیتها رو روی دیوار میکشیدیم و اعصاب همه رو خرد میکردیم بخیر! :دی)


این جا بود که ضرب المثل "شاخ و شانه کشیدن "جا افتاد!

نظرات 15 + ارسال نظر
مهرگان دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:40 ب.ظ http://bandarmehr.blogfa.com/

سلام جناب مهندس اعظم اقای حکایتی کبیر!!

خوب هستین انشالله؟
ماجرای جالبیه یه جورایی ابهت استفاده از این ضرب المثل رو از بین می بره!!

سرو صدای ناشی از یونولیت کشیدن به درو دیوار که جای خود داره!! من از اون خرده آشغالهایی که همه جا پخش پلا میشد خوشم میومد همیشه در نظرم تولید برف و بارون و تگرگ بود!!

بابا این شکلک های بی مصرف رو بردار نه عمل می کنن نه قشنگی دارن!!

میدونی اینجا چی کم داره؟؟

سلام!
شکر خدا ! از احولپرسیای شما! :)

اره ه ه! وقتی مجبور بشی جمعش کنی ،باز هم خوشت میاد!؟

شکلکها؟! به این قشنگی!!!

کشتی ما رو!! بگو چی کم دره؟!
دوباره ،یه ماه دیگه بیا یگو اینجا چی کن داره!!:دی

یا علی

س.ح سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:57 ق.ظ

سلام...
خوبین اقای وطن دوست..؟
ممنون ...به دانسته هامون اضاضه شد..
یادمه موقع خاله بازی (از اونجایی که ما خاله بازیمون خیلی پیشرفته بود. دی:)..بعضی موقع ها که نیاز به صحنه سازی بود..مثلا زمین پر از برف....میرفتیم سراغ همون یونولیت ها...ریز ریز..تو کل اتاق پخش میکردیم .. ..اونقدر این کار برامون لذت بخش بود که دیگه به تنبیه بعدش فکر نمیکردیم..

سلام!
راستش رو بخواید من کاری نمیکردم که بعدا مجبور بشم درستش کنم!
کاری میکردم که یا نیازی به درست کردن نباشه یا اینکه درست کردنش از توتناییه من خارج باشه!!! :دی

یا علی

سیدامیرحسام سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:02 ق.ظ http://gharogati.blogsky.com/

سلام
ممنون برام جالب بود

صبح نزدیک است و ...

سلام عزیز!
خوش اومدی!
یقینا صبح نزدیک است
یا علی

رستگار سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:40 ق.ظ http://saghiye-simin-sagh.blogsky.com

سلام
خیلی جالب بود!
عجب گداهای باهوشی بودن! :)
با خانم همرگان موافقم. به نظر ضرب المثل با ابهتی می اومد ولی...

می گم این یونولیت که باز صداش قابل تحمل تره. یاد شیطنتای دوران مدرسه بخیر که ناخنمونو رو تخته می کشیدیم و داد همکلاسی ها در می اومد! :))

سلام!

اخخخ! گفتید تخته سیاه!!!
ما روی تخته سیاه پوست نارنگی میکشیدیم !!:دی
دو تا حسن داشت!
یکی گچ اصلا نمیچسبید و نمینوشت! و کلاس تا تمیز شدن تخته و پیگیری معلم و ناظم تعطیل میشد!
دوم این که صدای دلخواه شما رو هم تولید میکرد!!! :)))

یا علی

301040 سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:21 ب.ظ http://301040.blogsky.com

ممنون از مطلب

امین پنج‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:02 ب.ظ http://elahi-gahi-negahi.blogsky.com/

سلام
فقط یه سوال... چرا الآن دیگه ضرب المثل تولید نمیشه؟ شاید هم باید 200 سال دیگه نتیجه‌اش رو ببینیم!!!
دنبال عکس ها هستم، به زودی دستت میرسه
به روزم، فرصت کردید بیائید اون طرفا!

سلام!
چرا تولید نمیشه؟!! من خودم کلی ضرب المثل تولید کردم! :دی

!‌دستت درد نکنه!‌منتظرم!

اومدم
یا علی

بنت الهدی جمعه 22 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:51 ب.ظ

سلام آقای وطن دوست
وای شما چند روز پیش آپ کردین من خبر نداشتم همش می رفتم اون یکی وبلاگتون :دی
خیلی برام جالب بود من نمی دونستم ریشه ی این ضرب المثل اینه :دی
ممنون.

سلام!
اتفاقا خیلی برام عجثب بود که شما نیومدید! :)

یا علی

بنت الهدی جمعه 22 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:55 ب.ظ

راستی حالا که دوستان استفادهاشونو از یونولیت گفتن ما هم بگیم:دی
ما حالا از یونولیت برای اطلاله کردن حشره استفاده میکنیم :)

سلام!
اطاله حشرات؟؟! چطورری؟!

بنت الهدی جمعه 22 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:46 ب.ظ

ببخشید مثل اینکه اطاله درستش اتاله است ...

سلام!
راستش من فقط اطاله (بمعنی دراز شدن و به درازا کشیدن) رو شنیدم!
تا بحال اتاله رو ندیدم!

یا علی

بنت الهدی یکشنبه 24 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:22 ب.ظ

سلام
احتمالا شما درست میگین همون اطاله درست هست با توجه به معنیش هم میخوره...
میگن همیشه اولین حدس درسته :دی
اطاله ی حشرات راهیه برای طولانی کردن مدت نگهداریشون و استفاده ی علمی از اونا...
مثلا ما میومدیم حشرات رو میگرفتیم بعد با سیانور میکشیم شون...بعد بلافاصله که هنوز نرم هست سوزن فولادی مخصوص در پشت قفس سینش که میشه پیش گرده اش فرو میکنیم و از اون ور حشره سوزن در میاد و اون سوزن رو در یونیلیت میزنیم تا سوزن ثابت بشه و حرکتی نداشته باشه
بعد شروع میکردیم بالهای حشره رو باز کردن و ثابت کردن رو یونیلیت و با چسبی این کارو میکنیم
و همین طور شاخک و پاهاشونو شکل میدیم تا الی آخر...
مثلا یه یونولیت ۳۰ سانتی متر مربع حدودا ۳۰ تا حشره اطاله شده روش می زدیم و می بردیم پیش استاد...

یه خاطره بهتون بگم؟
من تو دانشگاه اون موقع این جور اطاله کردن رو نمیدونستم
حشرات و پروانه هایی که از اینجا یعنی جنوب میگرفتم می ریختم تو الکل بعد از تمام شدن تعطیلات نوروزی با شور و شوق به قول خودم حشرات نایاب رو می بردم همدان
(من بوعلی همدان درس خوندم)
بعد استادمون که اینو دید خیلی شوکه شد گفت خانم فلانی این چه طرز اطاله کردنه زدین همه ی حشراتو داغون کردین
باید برین دوباره بوشهر حشرات اونجا رو برامون بیارین...
من کلی ناراحت شدم من گفتم آقای دکتر من نمیتونم تا آخر ترم دیگه برم بوشهر ..
ولی نه من کوتاه میومدم نه استاد
..
آخرشم نتونستم برم خونه و از همونجا حشره گرفتم
و تحویل دادم...

یادش به خیر استاد ماهی بود با وجدان کاری...
انشاءالله ارشدمم(همون حشره)
باید برم ارومیه..از بهمن انشاءالله..
خونوادم میگن تو چرا همش میری مناطق سردسیر برای درس :دی

ببخشید از اطاله ی کلام :)
یا علی
التماس دعا

سلام!
ممنون بات توضیح!خوب بود! :دی

یاد زمانی افتادم که من و ٫سر خالم توی مراسم عقد ٫سر داییم(۳ سال پیش) قورباغه تشریح کردیم. البته من دستیار اتاق عمل بودم! :))))
دقیقا روی همین یونولیتها با سوزن فیکسشون کردیم! :دی


ترشی پشه درست کرده بودین؟! :دی
احتمالا تا اخر تعطیلات حسابی عمل اومده بود!! :دی

یا علی

س -ف یکشنبه 24 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:45 ب.ظ http://swan.blogsky.com

سلاااام!
چه جالب!
چه داستانای قشنگی پشت این ضرب المثل های ما هستااا
ممنون بابت بیا این داستان ها
یا علی

سلاام!
خوش تشریف اوردید خانم س-ف!!
ممنونم!
یا علی

هیفا دوشنبه 25 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:52 ق.ظ

سلام!
گداهای قدیمی چه مجهز بودن!
اگه کسی این جوری از من گدایی کنه حاضرم هرچیزی که می خواد بهش بدم تا دیگه همچین صدایی رو نشنوم!از بس که روی صداها حساسم و اعصابم زود خرد میشه!
واقعا توی بچگی یونولیت می کشیدین روی دیوار و اعصاب بقیه رو خرد می کردین؟!؟!
گداهای امروزی هم البته شیوه های خاص خودشونو دارن ولی من تو این یک مورد شیوه ی خارجی ها رو ترجیح می دم:
- یک سیلور کوارتر کسی را نکشته ولی به یک سیلور من زندگی می بخشد!
- گاد بلس یو!
خیلی محترمانه ست!

سلام!

دقیقا! من هم به همین روش گدایی میکردم دیگه!!:دی

من رو باز بردید توی حال و هوای" بی وتن"!
من رو به هوس انداختین که دوباره بخونمش!

ممنونم
یا علی

بنت الهدی سه‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:12 ب.ظ

سلام
به ذهنمون نرسید درست کنیم:دی
از یه جهتم این پشه ها برامون خیلی ارزشمند بودن (از لحاظ نمره)
حیف بودن :دی

بنت الهدی پنج‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:11 ب.ظ

سلام
این حکایت تا کی باقیست؟ :دی
لطفا حکایت جدید آقای وطن دوست :)

سلام!
باشه!باشه! :دی

حکایت خونتون افتاده پایین؟!:دی

یا علی

س -ف جمعه 29 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:51 ب.ظ

سلام اقای وطن دوست٬
کجایید شما؟
رفتید نوک مدادتون و بتراشید.می ترسم تا شما برگردی دیکته تموم شده باشه هاااا
تا همین الان که شیرین ۴ تا پست عقب اید!
از من گفتن بود!
تازه بگذریم که تکالیف تون رو هم دیر به دیر اپ می کنید!
این جوری پیش بره مجبورم ولی تون رو بخوام هااا
؛)

سلام!
خانوم ! باور کنید دیشب مهمون داشتیم !
بعد مهمونها هم برق رفت!
پریروز هم بچه شهین خانم انا اومد تمام دفترم رو پاره کرد!:دی

خوب من چه کنم که با عنایت خدا شما وضعتون خوبه و هی تند تند اپ میکنید!
ما زورمون همینه! :دی

چشم ! اپش میکنم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد