حکایت همچنان باقیست

حکایتها وضرب المثل های فارسی

حکایت همچنان باقیست

حکایتها وضرب المثل های فارسی

پند و اندرز ابوسعید

ابوسعید ابوالخیر با جمعى از اصحاب از کنار روستایی از مناطق اطراف نیشابور به طرف مقصدى مى‌گذشتند.

مردى مُقنی مشغول خالى کردن چاه مستراح بود، اصحاب از بوى تعفن کثافات، دماغ خود را گرفتند و به سرعت از آن محل گذشتند، ولى مشاهده کردند شیخ نیامد.

چون نظر کردند دیدند شیخ با حالت تفکر کنار کثافات ایستاده فریاد زدند استاد بیا. فرمود مى‌آیم، پس از مدتى تأمل در کنار کثافات به سوى اصحاب روان شد، چون به آنان رسید عرضه داشتند: اى راهنما براى چه کنار کثافات ایستادى؟

فرمود: چون شما دماغ خود گرفتید و به سرعتِ حرکت خود افزودید، صدایی از کثافات و فضولات برخاست که هان اى روندگان! دیروز گذشته، ما با حالتى طیب و طاهر و پاکیزه و رنگ و بوئى بسیار عالی بر سر بازار به صورت سبزیجات و میوه‌جات و حبوبات قرار داشتیم و شما بنى‌آدم به خاطر به دست آوردن ما بر سر و بار یکدیگر مى‌زدید و به انواع حیله‌ها و خدعه‌ها متوسل مى‌گشتید، و از هیچگونه تقلبی خوددارى نمى‌کردید، چون ما را به دست آوردید خوردید، ما بر اثر چند ساعت همنشینى با شما تبدیل به این حال گشته و به این سیه روزى افتادیم، به جاى این که ما از شما فرار کنیم، شمایى که باعث این تیره‌بختى براى ما شدید؛ از ما فرار مى‌کنید اى اف بر شما !!!

من کنار کثافات ایستاده و به پند و نصیحت آنان گوش فرا داده تا شاید عبرتى از آنان بگیرم!

نظرات 8 + ارسال نظر
امین پنج‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:59 ب.ظ

شوخی:
تو هم وبلاگت رو سیاسی کردی؟ نکنه منظورت از جمله "و از هیچگونه تقلبی خوددارى نمى‌کردید" انتخابات خودمون بود؟!!!

جدی:
ابوسعید ابوالخیر آدم عجیبی بود.همیشه یک نکته ناب و فوق‌العاده در حکایاتش می‌بینم.واقعاً مصداق "عبدالله" بود.خدایش رحمت کند.
...در زمان ما امثال ابوسعید کم نیستند ولی ما چقدر ازشون غافلیم. نمونه‌اش حاج اسماعیل دولابی (ره).واقعاً فضای خاصی در گفته‌های این مرد بزرگ وجود دارد. به دوستان پیشنهاد میکنم حتماً مجموعه کتاب‌های "طوبای محبت" ایشون که برگرفته از سخنرانی‌هاشون هست بخونند.نمی‌دونم این "محبت" چیه و معنای واقعیش چیه که اینقدر مردان خدا ازش حرف می‌زنند.
خدایا دست ما رو هم بگیر...

بنت الهدی جمعه 9 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:36 ب.ظ

سلام
خیلی خوب بود..واقعا جای تفکر داشت..
از کامنت آقای امین هم هم استفاده کردیم
من چنین کتبی رو نخوندم..انشاءالله سره فرصت بخونمش..
ولی کیمیای محبت شیخ رجبعلی خیاط هم عالیه..
فکر کنم دوستان مطالعه کرده باشند..
..
یا حق

امین جمعه 9 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:57 ب.ظ

سلام علیرضا،
به طرز باور نکردنی 10 روز دیگه عمره مفرده قسمت خانواده ما شده!
سر فرصت برات تعریف می‌کنم.دعا کن فردا (شنبه) سریع اجازه خروجم جور بشه.
یاحق

مهرگان شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:31 ق.ظ http://bandarmehr.blogfa.com/

سلام
خوبی مهندس ؟
جالب بود
ولی کیه که عبرت بگیره؟؟!!
.
.
.

خوش به سعادتتون آقای امین .
انشاالله ما رو هم دعا کنید
مواظب سلامتی تون باشین این آنفولازا بد جوری دامن گیر شده
موفق باشید

ع.ر.وطن دوست شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:56 ب.ظ

سلام!
امین
به بهانه شوخی میخوای بحث سیاسی پیش بکشی؟! :دی خیال کردی! وبلاگ من سیاسی نمیشه! :دی

نگووو!! حسودیم شد!:دی دیدی مهمان ویژه مشهد خودت بودی؟!اینقدر ویژه که هی دارن دعوتت میکنن!:دی
انشا..ا که به خوشی بری وبر کردی! دعام کن!زیاد!



بنت الهدی
من کتاب رجب علی خیاط رو خوندم!جالب بود!
این کرامات رو واقعا داشته؟!


مهرگان
شکر خدا!خوب خوب!ذیذی تیم شهر ما هم ایرانی شد؟!:دی




یا علی

بنت الهدی شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:57 ب.ظ

سلام
به آقای امین:
خوش به سعادتتون من براتون دعا کردم و میکنم که جور بشه براتون..
(اگر قابل باشم و خدا دعای بنده ی حقیرشو قبول کنه به لطف و بزرگیش..)
به آقای وطن دوست:
به نظرم داشته ...
من باور میکنم.
یا علی

س-ف یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:08 ب.ظ

سلام اقای وطن دوست عزیز
پست تامل بر انگیز و خوبی بود.اما...بگذریم
انشالا خدا کمک کنه ما هم این نشانه هارو بگیریم.بهش فکر کنیم و به خودمون بیایم.به نظرم فلسفه همواره به یاد خدا بودن همینه...ایشالا هممنو ابو سعید وار زندگی کنیم.(به نظرتون سخته؟)
....................................
در ضمن میلاد حضرت علی اکبر که مقارن با روز جوان هست رو به شما و دوستان عزیز این خونه بلاخص اقای امین که قراره نایب الزیاره ما هم باشن تبریک می گم.
شاد باشید و جوان
و یادتون نره خدا به داشتن بنده هایی مثل شما پیش فرشته های بارگاه اش مباهات می کنه.
پس منو هم از دعای خیرتون فراموش نکنید

سلام!
احوال شما؟!
شما هم یه مقدار کم پیدا شدیدا!!:دی



ما که بدمون نمیاد!به نظرمن که سخته! اگه اسون بود همه خودشون اینطوری میشدن ! اگه راحت باشه امثال ابوسعید هنری نکردن که!
برای اینکه دید ادم تغییر کنه و برای هر چیزی تفسیر مناسبی داشته باشه حتما تلاش میخواد! من که چیزی از رادیو گرافی سر در نمیارم! ولی یک متخص که سالها تلاش کرده و دقت کرده از روی اون عکسهای تار بیماریها رو تشخیص میده!زحمت!زحمت!زحمت!
یه مثال خوبی دارم که الان نمیگم! :دی


این روز زو به شما هم تبریک میگم!امین که حسابی خوش یه حالشه!:دی
من که شک دارم نمازم از نوک دماغم بالا تر بره ! :دی ولی چشم!

یا علی

رستگار دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:11 ب.ظ

سلام
به دوستان پیشنهاد می کنم کتاب جامع الحکایات فی مقامات شیخ ابوسعید نوشته محمد بن منور حتما بخونن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد