حکایت همچنان باقیست

حکایتها وضرب المثل های فارسی

حکایت همچنان باقیست

حکایتها وضرب المثل های فارسی

عمامه و سواد



ملا عمامه بزرگی بر سر گذاشته بود . مرد بیسوادی به نزد او رفت و کاغذی به او داد و تقاضا کرد اونرو براش بخونه.

ملا گفت خوندن بلد نیستم ، مرد  با تعجب سر تا پای ملا رو برانداز کرد و گفت:
- اگر خوندن بلد نیستی پس عمامه به این بزرگی رو برای چی  سرت گذاشتی؟
ملا بلافاصله عمامه را از سر خودش برداشته و بر سر اون مرد میگذاره و میگه:
- بفرما اگر عمامه داشتن دلیل با سواد  بودنه و برای آدم سواد می آره حالا تو که آنرا بر سر داری کاغذ خودت رو بخون!

نظرات 6 + ارسال نظر
بنت الهدی یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 07:00 ق.ظ

سلام
جالب بود
به نظرم این پست هم یک جورایی به پست قبل ربط داشت.
و اینکه از ظاهر یک نفر و اگرچه ممکنه مثل گروهی خاص باشه
نمیشه انتظار مشابه داشت
که مثلا بگوییم همه ی اونها مثل هم و در یه حد و اندازه اند
و اگر یک نفر از گروهی خاص یک اشتباهی مرتکب شد نمیشه کل اون گروه رو به با همون یه نفر سنجید و زیر سوال برد!!
چیزیکه متاسفانه زیاد می بینیم...

سلام
بله!
متاسفانه این رفتار در نهاد های ما هم دیده میشه که باعث سرخوردگی خیلی از جوانها شده !
و این در مملکت ما دو طرفه است.
مثلا: نیروی انتظامی با جوانی که شکل ظاهریش کمی فرق میکنه جوری برخورد میکنه که با اراذل! و جوون هم اون رو از چشم نظام میبینه!

یا علی

؟ یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:37 ق.ظ

سلام
پس چرا پیغمبر می گن: هر کس خود را شبیه گروهی کند پس از انها ست.
؟

امین یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:17 ب.ظ

به نظرم بیاییم از یک دریچه دیگر به این پست نگاه کنیم؛ چرا ملا با اینکه در جایگاهش نبود لباس روحانیت را به تن کرد؟!

یکی از مشکلات بزرگ ما هم اینه، خیلی از ما با اینکه هیچ تخصصی در زمینه مورد بحث نداریم ولی جوری راجع بهش حرف می زنیم که برنده جایزه نوبل در اون زمینه حرف نمی‌زنه!!!
فکر کنم فقط هم ما ایرانی‌ها هستیم که تاکسی رو تبدیل به یک میزگرد تخصصی می‌کنیم!
تا الآنش مشکلی نیست ولی مشکل از زمانی آغاز می‌شه که یک بی‌اعتمادی به یک قشر حاصل می شه. مثل وضعیتی که برای روحانیون معزز الآن پیش اومده. واقعاً خیلی‌هاشون هیچ از تقاضاها و نیازهای نسل جدید نمی‌دونن و جوانان هم که به اونها به چشم نماد اسلام نگاه می‌کنند ...
زیاد حرف زدم

سلام!
تا اینجاش خوبه که شبهه هایی که ایجاد میشه باعث فعال شدن علما میشه! به همین دلیل خدا رو شکر علمای ما یه سر و گردن بالا ترند!
با حرفت موافقم امین جان!

یا علی

ع.ر.وطن دوست دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:42 ق.ظ

سلام!
بنظر من اگه پیغمبر (ص) انرو فرمودند یکی از دلایلش طرز فکر و حرف اون مرد بی سواد بود.
یا علی

ع.ر.وطن دوست دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:48 ق.ظ

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند/نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست /کلاه داری و آیین سروری داند
.
.
.
هزار نکته باریکتر ز مو این جاست/نه هر که سر بتراشد قلندری داند

محمد شنبه 10 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:39 ب.ظ

سلام، حقا اولش ک خوندم یه کم دلگیر شدم ولی وقتی نظرهارو دیدم مشتاق شدم منم شریک بشم. فیلم مارمولک رو حتما دیدین من شاید15بار دیده باشم نه برای اینکه فیلم حرفه ای باشه، برعکس. برای اینکه به نکته هاش برسم و چقدر عالی بود اون موقعی که رضا مارمولک به شیخ احمدی گفت اگه برگردم خودم رو می کشم و شیخ به بهانه رفتن به حمام وبخشیدن لباس به رضا باعث نجات و فرار اون شد، وچقدر کوتاه گذشت تازمانی که رضا چند بار موقع نزدیک شدن به اون خانم هی تکرار می کرد اسلام یا این لباس دست و پای مارا بسته است؛ودر آخر وقتی لباس رو درآورد و به اون پسر بچه داد جمله تاریخی رضا اشک من رو که درآورد ((((( این لباس باید آدم رو اهلی کنه ، خوبه که منم اهلی بشم))))))
نتیج همون فرمایش آیت الله بروجردی و یا آیت الله مصباح یزدی: هر عمامه به سری آخون نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد